در Cyberpunk 2077 تحقیقات، موارد و ساختارهای جهانی قابل توجهی در مورد جنون سایبری وجود دارد، اما هیچ کدام آنقدر که باید عمیق نیستند. یک نظریه میگوید که این اتفاق برای کسانی میافتد که از قبل مستعد روانپریشی و سایر مسائل روانی هستند و همچنین احساس میکنند از جنبه انسانی خود جدا شدهاند. جای تعجب نیست که شهر شب، جایی که بشریت در آن مرده است، دارای نرخ بالایی از جنون سایبری است.
اما این دستگاه به تنهایی کافی نیست. او خیلی فقیرتر از آن است که بتواند سرکوب کننده های سیستم ایمنی مورد نیاز برای جلوگیری از بازگشت پروتز را تامین کند. اما در بازی، شما با یک Ripperdoc آشنا می شوید، یک ارتقاء جدید دریافت می کنید و تمام. زمانی که در واقعیت، به مراقبت های بعد از عمل، گواهینامه ها و پیگیری مداوم نیاز دارید. من بیشتر به داستان کسی علاقه دارم که به دلیل فقر شدید نمی تواند از پروتز استفاده کند و Edgerunners آن داستان را تعریف می کند و سعی می کند بر اساس آن کار کند.
وقتی بیشتر از فلز ساخته شده اید تا گوشت، آیا نیاز به ارتباط با اطرافیانتان را فراموش می کنید؟ آیا افرادی را نمی بینید که گوشت و خون هستند و احساس نزدیکی به ماشین دارند؟ اینها سؤالات علمی تخیلی جالبی هستند که ما را مجبور می کنند تا در مورد خود فکر کنیم و تعجب کنیم که آیا اتکای روزافزون ما به فناوری انسانیت ما را از بین می برد یا خیر. اما به جای تکیه بر این فلسفه، Cyberpunk به سادگی از شما می خواهد 17 هدف خارج از کنترل را نابود کنید.
در دفاع از این ماموریت، باید بگویم که رجینا جونز در تلاش است تا دلیل دیوانه شدن «سایبرسایکوها» را دریابد. در بازی، آنها به سادگی به عنوان دیوانگان معتاد به پیشرفت خود شناخته نمی شوند. از صاحبان کسبوکارهای کوچک که توسط شرکتها فریب خوردهاند تا ستارههای تلویزیونی که بیش از حد تحت فشار رسانهها قرار گرفتهاند، همه پتانسیل جنون سایبری را دارند. اما اینها در دسته موضوعات فرعی قرار می گیرند و در صورت تمایل می توانید به راحتی از آن چشم پوشی کنید.
ظهور ابر رژیم سرمایه داری، گسترش اتوماسیون و دیجیتالی شدن به این معنی است که مردم از خود واقعی خود، از کار خود و از یکدیگر جدا می شوند. Cyberpunk 2077 راه های باورنکردنی را برای نشان دادن این تم ها در پیش می گیرد. مردم رقص ذهنی را به تجربیات واقعی ترجیح می دهند. آنها به دنبال عروسکهایی هستند که تاریکترین خواستههایشان را فوراً برآورده کنند و وقت خود را برای ایجاد یک رابطه واقعی تلف نمیکنند. شرکت ها با افراد به عنوان دارایی های قابل تعویض برخورد می کنند و زمانی که دیگر برایشان مفید نیستند آنها را دور می اندازند. بشریت در حال از دست دادن انسانیت خود است و در مرکز همه چیز چیزی به نام Cyberpsychosis قرار دارد. پدیده ای که به یکی از اهداف مراحل فرعی بازی تبدیل شده است.
چرا جنون سایبری در Cyberpunk 2077 با وجود تمرکز روی انیمه و چند تیزر گیم پلی روی آن اینقدر کم بود؟
انیمه Edgerunners داستان پسری از طبقه کارگر جامعه را روایت میکند که به زندگی جنایی روی میآورد تا توسط شهر شب بیرحم و شرکتهایی که آن را اداره میکنند به زانو در نیاید. او وسیلهای به نام «سندویستان» به دست میآورد، یکی از اعضای مصنوعی ارتش که به او اجازه میدهد زمان را با واکنشهای مافوق بشری متوقف کند.
اولین تیزر Cyberpunk 2077 مدتها پیش، در جولای 2013 منتشر شد. ما به یک تریلر مفهومی رسیدیم که برای بخشی از فرآیند توسعه در اتاق برش قرار داشت، اما این ایده میتوانست داستان بسیار جالبتری را بیان کند. در این تیزر، زنی با تیغه های آخوندک دیده می شود که در میان مزرعه اجساد زانو زده و خون از لباس سفیدش می چکد. نوعی تضاد بین این طراحی اغوا کننده و شکست ناپذیری ظاهری آن وجود دارد. گلوله ها با حرکت آهسته به پوست ضد گلوله او اصابت می کند و به جای زخم های خونی، خراش هایی روی بدنش ایجاد می شود. در پایان تریلر، او در حال پیوستن به Max Tac دیده می شود. تیمی از سایبرسایکوهای سابق که اکنون هم نوع خود را شکار می کنند.
همه ما می دانیم که تقریباً هیچ یک از ایده های اولین تیزر بازی Cyberpunk را نداریم، اما این تغییر تمرکز از تأثیرات روزمره افزایش پیوندهای سایبری به یک نگاه سطحی تر به ارزش روح شبیه به یک فرصت بزرگ از دست رفته است. . خوشبختانه، با موفقیت انیمه Edgerunners و تایید یک بازی دیگر Cyberpunk، میتوان و باید دنباله آن را در مسیر اصلی قرار داد.
شخصیت آدام اسمشر نقشی کوتاه اما محوری در Edgerunners ایفا می کند. سگ آموزشی آراساکا، او 97٪ ماشین و احتمالا 3٪ باقی مانده مغز است. او خیلی از جنون سایبری رنج نمی برد و طرفداران فکر می کنند این به این دلیل است که او قبلاً حتی یک انسانیت هم نداشت. این نشان می دهد که مردم می توانند به طور کامل به اندام های مصنوعی روی بیاورند، و تا زمانی که مزدوران بی فکری هستند که از همان ابتدا مشتاق کشتن هستند، تا حد زیادی بدون تغییر باقی می مانند. این یک نگاه اجمالی وحشتناک به آینده نیروهای حفاظت شخصی است که شرکت ها به دنبال آن هستند.
این بیماری عمدتاً افراد بسیار پیشرفته و مجهز به سایبرنتیک را تحت تأثیر قرار می دهد. برخی فکر می کنند که این نتیجه “منسوخ شدن برنامه ریزی شده” است. مانند آیفون های امروزی، چرا به یک مشتری یک دست رباتیک عالی بفروشید در حالی که می توانید از او بخواهید تا آخر عمر دست های جدید بخرد؟ گروهی دیگر فکر می کنند که این اتفاق به دلیل جدا شدن فرد از بخش انسانی اش است.
ما فراز و نشیب های دیوید را می بینیم. پس از اینکه رهبر تیمش تسلیم جنون سایبری می شود، دیوید هدایت تیم را بر عهده می گیرد. او در برابر جنون سایبری بسیار مقاوم است، اما کاملاً مصون نیست. حتی او انسانیت خود را در یک مقطع از دست می دهد.
در Edgerunners، خطر جنون سایبری همیشه وجود دارد. این یک پدیده جهانی است که همه باید به آن توجه کنند. شخصیت ها بارها و بارها از دیوید، شخصیت اصلی می خواهند که با ارتقاها راحت باشد. در واقع، با تجهیز فناوریهای جدید، خطر از دست دادن بشریت افزایش مییابد که در Cyberpunk 2077 دیده نشد. در فیلمنامهای از بازی، مشخص میشود که افراد آنقدر به اندام مصنوعی خود وابسته میشوند که نمیتوانند بدون آنها ادامه دهند. تغییر چشمان شرکت قلاب بافی آنها به برند دیگری باعث کوری آنها می شود و چاره ای جز وفاداری به محصولات آن شرکت نخواهند داشت. دستکاری بدن به این روش بی رحمانه نیاز به تفکر زیادی دارد.
انتظار می رود که دنباله Cyberpunk 2077 به رابطه بین انسان و ماشین و محو شدن مرز بین این دو بپردازد. بازی اول به خطرات اعتیاد انسان به چیزی ناشناخته اشاره می کند، اما هرگز به طور کامل به آن پرداخته نمی شود. کافی است اولین تیزر مفهومی این عنوان را احیا کنید و آن را به ذهن و بدن Cyberpunk 2 اضافه کنید.