گوشه ای نشستم و به افق نگاه کردم و این فکر به ذهنم خطور کرد که واقعاً با چنین شرایطی، متولیان امر همیشه به فکر حفظ فضای مجازی نیستند؟! چه ناگهانی….
ماشینی که به تازگی از شرکت تحویل گرفتم به دلایل فنی سه روز در گاراژ بود و مجبور شدم به ناوگان حمل و نقل عمومی بروم! ساعت 8 شب دیروز، پس از سه ساعت و نیم گیر افتادن در ترافیک و زنده ماندن از جمعیت در BRT و غیره، بالاخره به کوچه ای که خانه ام بود رسیدم. سرفههایم البته نه از کرونا، بلکه از ذرات معلق در هوای آلوده کلانشهرها مرا بریده بود. اما چند قدمی خانه ناگهان دو نفر با چماق خوابیدند و وسایلم را برداشتند! به زور وارد خانه شدم، دیدم برق قطع شده است. کورمال کورمال برای شستن دست و صورتم به حمام رفتم تا از شدت بلاهایی که سرم آمده بود بکاهم و حالم کمی بهتر شد. ولی اونجا هم متوجه شدم که فشار آب اونقدر کم شده که میتونه چند قطره آب رو از شیر خارج کنه! یخچال طبق معمول از کچل من صاف تر و از دل مسئولین دلسوزمان تمیزتر بود! برگشت خوردن، برای اینکه ظرافت زیادی نخورید، حذف شده است!
فرزین پورمحبی
آره؛ تصویب قانون حفاظت از فضای مجازی را (در ده دقیقه و با رای قاطع) به من تبریک گفت!
شاهد از نامحسوس آمد… البته به عبارتی از یکی از دوستان جینگ و فابریک پیامک تبریک دریافت کردم. میدونم باورش برای همه شما سخته…
ICTNN/