هنگامی که پیشینیان ما به دنبال غذا بودند ، انتخاب بین جستجوی یک قلمرو جدید یا پیگیری کسی که قبلاً منطقه خوبی پیدا کرده بود ، تفاوت بین ضیافت و قحطی را ایجاد می کرد. دانشمندان بین المللی اکنون این تصمیم قدیمی را با استفاده از بازی Minecraft بازسازی کرده اند تا دلیل پیگیری مسیر ما از راه دیگر را تعیین کنند.
به گفته اینا ، مشخص شده است که سازگاری خودش با استراتژی به تنهایی پیش بینی کننده واقعی موفقیت است.
نیمی از این مطالعه ، که در مجله ارتباطات طبیعت منتشر شده است ، به بازی های ویدیویی می پردازد و بخش دیگر آزمایش روانشناختی است. محققان دریافتند که ما دائماً بین اعتماد به غرایز خود و پیروی از دیگران نوسان می کنیم و با کمال تعجب می دانیم که زمان دقیق تغییر این تاکتیک ها است.
محققان می خواستند عواملی را که مردم را به سمت اکتشاف مستقل سوق می دهد یا از دیگران یاد بگیرند ، درک کنند. نتایج آنها نشان داده است که انسان ها بسیار سازگارتر از آنچه نظریه های قبلی اعلام کرده بودند ، هستند.
برای تجربه ، محققان چهار نفر را دعوت کردند تا در دنیای بلوک های ناکام به دنبال قیمت های پنهان باشند. بعضی اوقات این جوایز به طور تصادفی در محیط پراکنده می شدند. در مواقع دیگر ، آنها به عنوان مدل طبقه بندی می شدند و در صورت یافتن قیمت ، قیمت های دیگر احتمالاً در این نزدیکی بودند.
از تعامل افراد با محیط شخصی Minecraft برای مطالعه مقایسه یادگیری اجتماعی استفاده شد.
استفاده از بازی مانند Minecraft مفید است زیرا چالش های زندگی واقعی را شبیه سازی می کند. به عنوان مثال ، از آنجا که کاربر فقط می تواند بخش کوچکی از دنیای بازی را ببیند ، او باید تصمیم بگیرد که روی اکتشافات شخصی تمرکز کند یا به آنچه سایر بازیکنان برای یادگیری از آنها یاد می گیرند ، توجه کند.
شرکت کنندگان گاهی اوقات به تنهایی و گاهی در گروه هایی مورد بررسی قرار می گرفتند که می توانستند دیگران را ببینند. محققان راه حرکت مردم را دنبال نکردند. آنها همچنین تماشا می کردند که هر شخص در هر زمان می تواند چه چیزی را ببیند و تصویری کامل از زمانی که مردم ترجیح می دادند تماشا کنند و دیگران را دنبال کنند ، ایجاد کردند.
وقتی به طور مستقل عمل می کنیم ، وقتی دیگران را دنبال می کنیم
هنگامی که مردم در محیط های مدل شده قیمت پیدا می کنند ، بلافاصله بیشتر و بیشتر به دنبال آن هستند و این یک استراتژی بسیار منطقی است. اما وقتی آنها برای یافتن قیمت مشکل داشتند ، آنها بیشتر و بیشتر به دنبال افراد دیگری بودند که موفق می شدند و فکر می کردند که اساساً هستند: به نظر می رسد می داند شخص چه می کند. بگذارید ببینم او چه کاری انجام می دهد.
مردم به سرعت استراتژی های خود را تطبیق دادند. در محیط هایی که قیمت ها طبقه بندی شده اند ، شرکت کنندگان که چیز خوبی پیدا کرده اند به یک آهنربا تبدیل شدند و دیگران به آنها جذب شدند. اما در محیط های تصادفی که باید به دیگران نگاه کنند ، هیچ مزیت واقعی نداشتند ، از مردم به طور جدی از رقابت جلوگیری می کردند و از رقابت به حداقل می رسید. این سازگاری به میزان موفقیت یک شخص بستگی داشت.
این دو استراتژی توسط یک عامل واحد هدایت می شدند و این یک موفقیت شخصی بود. وقتی این کار را به تنهایی انجام می دهید ، به آنچه موفق است پایبند هستید. وقتی مشکل دارید ، احتمالاً از دیگران تقلید می کنید.
کارآمدترین شرکت کنندگان کسانی نبودند که به شدت روی هر یک از این دو استراتژی حساب می کردند. موفقیت همان مواردی بود که سازگار ترین و به سرعت رویکرد خود را با توجه به تکامل شرایط تنظیم کردند.
مثل پخت و پز است. هنگامی که یک دستور العمل جدید را می پزید ، دستورالعمل ها را با دقت شروع می کنید و همانطور که اطمینان دارید ، می توانید شروع به بهبود کنید. اگر بداهه نوازی شما انجام نشود ، می توانید به دنبال دستورالعمل ها برگردید.
این ممکن است توضیح دهد که چرا برخی از گروه ها با موفقیت نوآوری می کنند در حالی که برخی دیگر در مدل های غیرمولد گیر کرده اند.
بزرگترین دارایی شناختی ما ظرفیت ما برای کشف فردی یا یادگیری اجتماعی نیست ، بلکه توانایی ما در اصلاح تغییرات مقایسه ای آنها با توجه به عملکرد ما است. هر استراتژی را انتخاب کنید. این مهم است که بدانید چه موقع مسیر را تغییر دهید.
پایان پیام
تیم تحرریه شبکه خبری فناوری اطلاعات و ارتباطات